مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!

ساخت وبلاگ
هرکس هرچه می خواهد بگوید، برای من شهدا، یک تافته جدا بافته اند. تار و پودشان را انگار خدا با عشق و راز در هم تنیده است. در گذر از عشق به راز جاودانی رسیده اند یا با راز خوانی عشق را به حد اعلا رسانده اند نمی دانم فقط می دانم که آنان را سری ما را سریست با حضرت حق که گر خلق روزگار بدانند معلوم نیست چه خواهند گفت و چه قضاوت خواهند کرد. البته خداوند یه عشق قضاوت می کند شهید را چنان که آنان به این تراز رابطه خود را با دوست ارتقا دادند. باری شهدا را باید خواند و باید درس گرفت. آنان معلمان زندگی اند. استاد گذشتن از خود. امدرسِ جان دادن و آخ نگفتن. این یک نمونه مشت است نمونه خروار؛" برای شروع عملیات کربلای ۴ به آبادان منتقل شدیم و به عنوان غوّاصان خط ‌شکن به خط دشمن زدیم؛ به هر ترتیبی بود خط دشمن را شکستیم و پاکسازی کردیم. وقتی برای آوردن مجروحان و شهدا وارد معبر شدیم، دیدیم "شهید سعید حمیدی‌اصیل" هر دو پایش قطع شده و پیکر مطهرش در گوشه‌ای از معبر افتاده است. اما آنچه که ما را به تعجب وا داشت، این بود که "دهان شهید پر از گِل شده بود." آن وقت تامل نکریم اما بعدها متوجه شدیم که وقتی به پاهای سعید ترکش خورد و قطع شد، برای اینکه صدای ناله‌اش بلند نشود و باعث لو رفتن معبر نشود، دهان خود را پر از گِل کرده بود." افسانه نیست این رفتار حقیقتی است که باید به عنوان درس فراگیریم و به کار بندیم. فقط آن زمان دشمن دست به ماشه نداشت. امروز هم قصه در تکرار است. برای زدن ما دست به ماشه دارند فقط کافی است صدایی بلند شود. مراقب صداهامان باشیم. مراقب باشند مسئولان که جوری مدیریت و خدمت کنند که کسی نیاز نبیند به بلند کردن صدای خود. این خیابان یک طرفه نیست، از دو سو باید مراقب باشیم. مسئولان چنان کار کنند مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 89 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 17:37

عنصر زمان، روح است در کالبد پیشرفت. تنها کسانی به موفقیت می رسند که قدر زمان را بدانند و برای لحظه لحظه اش برنامه داشته باشند. یک شبه نمی توان راه صد ساله را پیمود. قرار نیست معجزه ای جدید رخ دهد و ما را به جلو ببرد. اعجاز قبل از این در روح و جان انسان اتفاق افتاده است. در فرصت هایی که خدا داده و در بعثتی که جان را و جهان را تکان داده است.ما زمانی می توانیم از جهان سوم عبور کنیم که اعجاز فرصت ها را باور کنیم. برای زمان برنامه داشته باشیم. افراد متعهد به وعده را حرمت مضاعف بگذاریم. همه چیز را به درستی اجرا کنیم. در این صورت دنیا از این راه به آبادانی رسیده است.جایی می خواندم که «در کشورهاى پیشرفته، مردم آگاهى و بینش بهترى دارند، آن ها می دانند که کسی که متعهدتر است قابل اعتماد و البته قابل احترام مضاعف است» حرمت می گذارند. جلب و جذب نخبگان دیگر کشور ها را باید در همین ساحت دانست. نخبگان برای زمان ارزش حیاتی قائل هستند. به عهد خویش وفا می کنند. می شود روی حرفشان حساب کرد. می شود برنامه هایشان را در زمان مشخص اجرایی دید. سخت کوش هستند این افراد. جامعه هم برای عبور از سختی ها، به افراد سخت کوش نیاز دارد. جامعه با نیروی اینان رشد می کند و این افراد نیز خود رشد می کنند.در واقع راز موفقیت افراد در همین باورداشت زمان و عمل تقویمی برنامه هاست. اما در جامعه ای که این واقعیت مورد توجه قرار نگیرد، جایی که ارزش زمان به چشم نیاید، توقع پیشرفت چیزی خواهد بود در حد تعلیق به محال. در چنین جاهایی، آدم سخت کوش، باید کل سیستم را به جلو هل دهد. یعنی تشویق نمی شود بلکه رسمی و غیر رسمی، مدام تنبیه می شود. همیشه باید منتظر آمدن دیگران باشد. باید کارش معطل کار دیگران باشد. باید شانه بدهد زیر باری که مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 91 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 17:37

آدم‌های بزرگ، اهل حکمت هستند لذا کلامشان را در هر زمان که باز بخوانیم می‌توانیم دریافت روزآمد داشته باشیم چنان که گوئی برای همین امروز سخن گفته‌اند. شهید والا مقام آیت‌الله بهشتی از این جمله است. با این که بیش از چهل سال از شهادتش می‌گذرد اما کلامش هنوز حلاوت حدیث دارد. انگار ناظر به امروز به گفتن برخاسته است. چالش‌‌ها و رد و قبول‌های صفر و یکی را در نظر بگیریم. سیاه بینی و سفید خوانی‌های مطلق را در نظر آوریم آن وقت بخوانیم از بیان شهید که درباره مخالفِ اصلی خود، که در حق او ناجوانمردانه‌ترین روش‌‌ها را در پیش می‌گرفت، چنین می‌گوید: "مبادا زبان و قلم دیگران نسبت به آقاى بنی‌صدر یا اشخاص اطراف ایشان بی‌مهار و بى‌تقوا بشود و آن وقت بگویند آقای بنی‌صدر دیگر هیچ کمال و ارزشی ندارد. نه خیر، ایشان داراى کمالات و ارزش‌هایی بودند و هستند. داراى ضد ارزش‌هایی هم بودند و هستند و آنچه هست نتیجه جمع بندى آن هاست. اگر بی‌انصافى و بی‌عدالتى حتى در این برخوردها به اخلاق ما رخنه کند، آن وقت ما هم به پاکى و طهارت و نورانیت این اسلام ضربه زده ایم. در حوزه هاى تشکیلاتى هم اگر همینطور منصفانه بنشینیم و انتقاد کنیم، بسیار خوب است. از آقاى بنی صدر باید همانگونه انتقاد بشود که فرض کنید دارید از خودمان انتقاد می‌کنید نه بیش از آن." حالا با این سخنِ معیار که ریشه گرفته از تعالیم دینی است، و حکمت را هبردی امام علی(ع) که می‌فرماید "اُنظُر الی ما قالَ و لا تَنظُر الی مَن قالَ"، رفتار و گفتار و نوشته‌های خودمان را عیار بسنجیم، چه نسبتی میان ما و نگاه مان با بیان و رفتار شهید بهشتی می‌شود یافت؟ آنچه منتقدانه باید بر آن خروشید این است که برخی تریبون‌داران و قلم به دستانِ سوپرانقلابی، در مواجهه با رویداد‌‌ها مرا به هدایت مدام مفتخر فرما!...
ما را در سایت مرا به هدایت مدام مفتخر فرما! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : azad313 بازدید : 110 تاريخ : شنبه 4 تير 1401 ساعت: 17:37